کتیبه ی عشق

ساخت وبلاگ

سلام یکی بهم میگه چطوری به ارامش برسم؟چکارکنم که تکلیفم خودم روشن شه و بتونم درست فکرکنم.

 

بچه بودن دوست دارم کاش بچه باشم.....

کتیبه ی عشق...
ما را در سایت کتیبه ی عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bkatayun8898e بازدید : 229 تاريخ : دوشنبه 30 اسفند 1395 ساعت: 8:16

مشاهده یادداشت خصوصی

کتیبه ی عشق...
ما را در سایت کتیبه ی عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bkatayun8898e بازدید : 219 تاريخ : پنجشنبه 26 اسفند 1395 ساعت: 6:46

بنام خدا. میخواستم بنویسم یکی بود یکی نبود...اما انیسه گفت ننویس مگه قصه است؟ میگفت کتی میدونی چیه ازاول هم یکی بود یکی نبود،نبود.ازاول بود یکی نبود یکی دیگن هم نبود.... سرشو گذاشت رو شونم....گفت میدونی کتی گاهی میگم خوشبحال کتایون...وگاهیم حسرت میخورم.....میگم خدایا چرا؟فکرنکنی حسودم ها.نه!عقده ایم! وبلند بلند میخنده..... خنده ای که تهش غم بود و من نگاش کردم. موهای بلندش اززیر مقنعه زده بود بیرون تا کمرش و بعدفر خورده بود.... میگم:انیسه موهات خیلی خوشگله عاشقشونم کوتاه نکنیا... باز میخنده باغم: -کتی خانم از مزیت های فقیر بودن این پول نداری بری ارایشگاه.... - کتی برام اهنگ میخونی میشه پرنده باشیو وقتی میخونی حس میکنم پرندم. بلند میخندم و میگم: من یه پرندم ارزو دارم محکم میزنه به دستم: -بیشعور جدیمااااا. بازمیخندم: میشه پرنده باشی اما رها نباشی..... چشاش پر اشک میشه برای حال و هواشو عوض کنم میگم انیس مشاالله مشاالله فیتنسی هستی برا خودت. لبخند میزنه مزیت دوم فقر پول نداری غذا بخمری پول نداری باتاکسی بریز پیاده کز میکنی لاغر میشه تناسب اندام رایگان.... دهنمو باز میبنده بااین حرفش..... کت کتیبه ی عشق...
ما را در سایت کتیبه ی عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bkatayun8898e بازدید : 235 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1395 ساعت: 23:43